تحليل حكايت سندباد در هزار و يك شب
1- شهرزاد در حين داستان مي گويد كه سندباد بحري روايت مي كند و راوي در اين روايت ها سندباد است.
2- اعتقاد به خداوند و دين اسلام در تمام حكايت ها نمايان است.از آنجا كه سندباد حمال هر روز صبح نماز مي خواند.
3- عناصر غير واقعي در منطق داستاني مي گنجد و با حكايت ها و واقعيت ناهمگون نيست.
4- عنصر دريا بن مايه ي تكرار شونده در تمام هفت روايت است. و جزيره و دريا حضوري مداوم در هفت سفر سندباد دارند.
5- وقتي شهرزاد روايت را آغاز مي كند مي گويد راجع به مردي است كه در زمان هارون الرشيد در بغداد و نام او سندباد است.يعني در ابتداي حكايت شخصيت و مكان داستان را براي مخاطب معرفي مي كند.
6- گره گشايي در پايان هر سفر صورت مي گيرد و سرنوشت سندباد در پايان هر حكايت مشخص مي شود.
7- هم نامي سندباد حمال و سندباد بحري نشان دهنده ي تضاد بين دو فرد از دو طبقه ي متفاوت در يك اجتماع هستند.
8- در هر كدام از سفرهاي سندباد روايت فرعي وارد ماجرا نمي شود و فقط حوا يك ماجرا و يك شخص مي گذرد.
9- اعتقاد به قضا و قدر در تمام حكايت ها وجود دارد.و گاهي سندباد تسليم خواست و اراده ي الهي و روزگار مي شود.
10- در حكايت شيخ بحري و سندباد بين دين اسلام كه دين سندباد است و شراب نوشيدن او تناقض وجود دارد.
مقايسه حكايت سليم جواهري و سندباد بحري
1- در اين روايت،روايت گر سليم جواهري است.كه پس از پشت سر گذاشتن حوادثي و زنداني بودن از زندان آزاد گرديده و روايت گر داستان هايي از ماجراهي سفرش براي هارون الرشيد مي شود.
2- در ابتداي حكايت ذكر مي شود كه داستان براي هارون الرشيد و در زمان او روايت مي شود.
3- هارون الرشيد در اين روايت منفعل و شنونده ي حكايات است و سليم جواهري گوينده و فعال است.
4- روايت ها همچون سندباد كه هر روايت مستقل است و با عبارات (سفر اول تا سفر هفتم) مشخص گرديده نيامده و پشت سر هم و بدون ترتيب آمده است.
5- حضور هارون الرشيد از ابتداي داستان كه طلب راوي مي كند وجود دارد تا اواسط داستان كه تصديق مي كند و تا پايان داستان حضور دارد.
6- روايت ها و ماجراهاي سفرها را سليم جواهري در يك روز براي هارون الرشيد بيان مي كند اما سندباد حكايت ها را در هفت روز بيان مي كند.
7- در حكايت سندباد در پايان هر روز سندباد بحري مالي به سندباد حمال مي بخشد.اما در سليم جواهري در پايان حكايت هارون الرشيد مال به او مي بخشد.
8- دين اسلام و اعتقاد به خداوند و پيامبر (ص) در سراسر داستان از زبان سليم جواهري بيان مي شود.
9- درخت بلند در جزيره، بوزينگان، دريا، غار، شيخ بحري و ديو از عناصر مشترك در اين دو روايت است.
10- حضور پريان در سليم جواهري هست اما در سندباد پريان حضور ندارند.
روايت مكر زنان
در روايت مكر زنان يك ساختار اصلي داريم=روايت پادشاه و پسرش و كنيزك و وزيران.لايه ي بعدي داستان روايت هايي است كه كنيزك و هر يك از وزيران در مورد مكر زنان و مكر مردان براي پادشاه مي گويند.
شخصيت هاي اصلي:پادشاه=شنونده،منفعل،زودباور و عجول است.
كنيزك=گوينده ي روايت ها،زيرك و مكار است.
پسر پادشاه=معشوق كنيزك و منفعل است.
در اين روايت اصل شخصيت ها نام مشخصي ندارند و خود حكايت ها اهميت دارند.
شخصيت بازرگان ، شخصيت تكرارشونده ي داستان هاي هزار و يك شب است.
طوطي در اين حكايت جايگاه يك شخصيت دارد.بازرگان شخصيت خوب داستان و زن او شخصيت بد (مقابل) اوست.
مكر زنان اساس و بن مايه ي اصلي داستان است.
مكان روايت خانه ي بازرگان است.
اين حكايت از مكر زنان باعث مي شود پادشاه در روايت اصلي كنيزك را مقصر بداند.
در پايان روايت شاهد گره گشايي و آشكار شدن مكر زن بازرگان هستيم.
به درونيات شخصيت ها پرداخته نشده.و حوادث بيروني مورد توجه است.
شخصيت هاي داستاني تيپ هستند.(تيپ بازرگان،تيپ پسر ترك)
بازرگان بدون قضاوت قانون خودش انتقام مي گيرد.
شخصيت بازرگان= عجول
شخصيت زن بازرگان= مكار،زيرك ، خيانتكار.
شخصيت طوطي= بر ملا كننده ي راز
تحليل حكايت طوطي نامه نخشبي
1- در اين جا شخصيت ها نام دارند.(ميمون،خجسته)
2- مكان داستان مشخص است.همانگونه كه ابتداي حكايت گفته هند است.
3- در اين روايت بر خلاف هزار و يك شب داخل حكايت اصلي يك حكايت فرعي داريم كه طوطي براي خجسته بيان مي كند.
4- روايت طوطي نامه به نسبت هزار و يك شب طولاني تر است.
5- بن مايه ي اصلي همچون هزار و يك شب مكر و بي وفايي و خيانت زنان است.
6- هر دو روايت ريشه هندي دارند.
7- شيوه ي روايت طوطي نامه داستان در داستان است.
8- طوطي نماد خرد و راهنمايي و وجدان بيدار در هر دو روايت است.
9- طوطي اي كه در روايت فرعي طوطي نامه سخن مي گويد زيرك تر و دانا تر از طوطي روايت گر است.
10- در هزار و يك شب مرد داستان بازرگان است و در طوطي نامه هوس سفر دارد.
11- در پايان طوطي نامه همسر خجسته از خيانت او آگاه نمي شود و تقريبآ حكايت پاياني باز دارد.
12- در هزار و يك شب زن توسط همسرش به سزاي اعمالش مي رسد.
13- در طوطي نامه شخصيت طوطي گويي ياري گر خجسته است.كه او را دعوت به بدكاري مي كند.اما در هزار و يك شب طوطي بر ملا كننده ي راز زن است.
14- روايت فرعي طولاني تر از روايت اصلي است.
15- طوطي در روايت فرعي طوطي نامه يك شريك هم در قفس دارد كه شارك نام دارد.