ايما و اشاره ها
نوشته:ولاديمير ناباكوف
ترجمه:مريم خوزان
اين داستان كوتاه از ولاديمير ناباكوف نويسنده روسي است.ناباكوف در پترزبورگ روسيه به دنيا آمد.در كودكي دو زبان فرانسه و انگليسي را آموخت.و در جواني به تحصيل در رشته زبان هاي اسلاوي و رومي پرداخت.ناباكوف با رمان لوليتا معروف شد.
با توجه به خوانش كتاب درس هايي درباره ي ادبيات روس و انتقادهايي كه اين نويسنده به نويسندگان بزرگي چون داستايوفسكي و بزرگاني چون او روا داشته بود،خواستم داستان كوتاهي از او خوانده باشم تا سبك و نثر آثار او را بدست بيارم.
اما شايد خوندن اين داستان كوتاه شروع خوبي نبود.چون حسابي دلزده شدم از سبك و عناصر بكار رفته در داستان او.
او در اين داستان كوتاه خواسته بخش كوتاهي از زندگي و خصوصيات بيماري رواني را براي ما تصير كند.اما به جاي نمايش دادن بيشتر توضيح مي دهد.و از ابتداي داستان اعلام مي كند كه شخصيت داستان ما بيماري اي رواني دارد.( خواننده محترم بدان و آگاه باش) شايد در واقع قصدش توضيح بيماري ست.و به جاي اينكه علايم بيماري را بگويد بهتر اين بود كه شخصيت را در موقعيت هايي درگير با علايم بيماري نشان مي داد.
عدم نام گذاري ايراد ديگري بر اثر است كه شخصيت را از تشخص و فرديت دور مي كند و ما را با او همراه نمي كند.
فضاسازي داستان هم بسيار ضعيف بود.
درست است كه ما با يك داستان كوتاه مواجه هستيم و نبايد توقع پرورش شخصيت و فضاسازي گسترده داشته باشيم از نويسنده.اما داستان هاي كوتاهي هستند كه ما را به خوبي در فضا قرار مي دهند و با شخصيت همراه مي كنند.يا نثر پر كشش و طرح موفقي دارند.اما اين داستان فاقد اين عناصر لازم بود.